عجب که مینگرید و خموش میمانید
گرفته راهِ گلوتان؟ مگر نه انسانید!
فریب و توطئه را در وطن نمیبینید؟
هنوز راهِ کج و راست را نمیدانید!
به مکتبِ احدی این سکوت جایز نیست
شما که مدعیِ علم و دین و عرفانید!
کدام صحنه شما را به گریه میآرد؟
برای کیست که اینگونه نوحه میخوانید!
مگر حسین معاذالله عافیتطلب است؟
چه بیثمر به درِ آن شهید گریانید!
حسینِ فاطمه سر داد تا بماند دین
ز پیروان چه آیین، کدام قرآنید؟
نخواندهاید مگر بوذران چهها کردند؟
شما که ظاهرا احبابِ شاهِ مردانید!
نشستهاید به کنجی که در امان باشید!
شریکِ قتلِ جوانانِ پاکِ ایرانید
میانِ باطل و حق بیطرف شدن ننگ است
بدا به حالِ شمایی که ننگِ دورانید...
امین عبداللهیان